• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
دو شنبه 14 مهر 1399
کد مطلب : 112195
+
-

دلتنگی‌های جواد زرینچه، کاپیتان سابق تیم‌ملی از روزهای نه چندان دور زندگی در پایتخت

کوچه‌ پسکوچه‌های محله ورزشگاه ما بود

کوچه‌ پسکوچه‌های محله ورزشگاه ما بود

مهدی اسماعیل پور

 «جواد زرینچه»، یکی از همان فوتبالیست‌های نسل طلایی دهه 60 و 70 فوتبال ایران است. کاپیتان سابق «استقلال» و «تیم ملی» 3 دهه است که در غرب تهران و در محله «آریاشهر» سکونت دارد. ستاره سابق 54 ساله فوتبال ایران هم مانند بسیاری از همسن و سال و هم‌نسل‌های خود، ، این تهران و این شکل از شهر را دوست ندارد و بر این باور است که در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی آنها هرچند امکانات کمتر بود اما زندگی به معنای واقعی در کوچه و خیابان‌های شهر جریان داشت و تهران دوستداشتنی بود. با جواد زرینچه درباره تهران در روزهای جوانی‌اش و امروز که موهایش در این شهر سپید شده به گفت‌وگو نشستیم. دفاع راست اسطوره‌ای فوتبال ایران و آسیا از دلتنگی‌هایش برای تهران دهه‌های 50 و 60 و 70 می‌گوید.


   شما متولد سال 1345 هستید یعنی 54 سال می‌شود که در شهر تهران زندگی می‌کنید. در این حدود نیم قرن، تهران چه تغییراتی کرده و از دیدگاه شما در مقایسه با گذشته چگونه شهری شده است؟ 
به گمانم کاملاً مشخص است که تهران با وجود همه پیشرفت‌هایی که داشته و امکاناتی به آن اضافه شده است در گذشته جای بهتری برای زندگی بود. آن وقت‌ها نه این همه خانه و ماشین و جمعیت وجود داشت و نه با این همه آلودگی و ترافیک و مشکلات دست و پنجه نرم می‌کرد. آن‌وقت‌ها تهران شهری زیبا و دوست داشتنی‌تر بود. خانه‌های بزرگ و حیاط‌دار، باغ‌ها و باغچه‌های بزرگ و پر میوه و عطر گیاهانی که در هوا بود و اکسیژن خالصی که ریه آدم را پر می‌کرد. بچه‌ها در کوچه و خیابان می‌دویدند و بازی می‌کردند و صدای بازی و خنده‌شان محله را بر می‌داشت. آن روزها مردم هم شاد‌تر و با حوصله‌تر و راضی‌تر از امروز بودند. اکنون خانه‌های آپارتمانی به اندازه قوطی کبریت جای آن خانه‌های حیاط‌دار را گرفته است.
 این خانه‌ها آنقدر کوچک هستند و مردم این‌قدر بی‌حوصله شده‌اند که طفلکی اگر بچه‌ای دوبار در خانه بالا و پایین بپرد و بخواهد انرژی‌اش را تخلیه کند، همه به در خانه آن شخص می‌آیند و اعتراض می‌کنند.
 در کوچه و خیابان هم به قدری ماشین پارک کرده‌اند که نمی‌توان به آسانی ایستاد و قدم زد، دیگر چه برسد به بازی کردن و دویدن بچه‌های طفل معصوم! علاوه بر اینها محله‌ها به اندازه‌ای امن بود و مردم مانند اعضای یک خانواده صمیمی بودند که در خانه‌ها باز می‌ماند و همسایه‌ها به خانه هم رفت‌وآمد داشتند. تا دلتان بخواهد از این تفاوت‌ها وجود دارد و می‌توانم برایتان تعریف کنم. امروز حدود 8 میلیون نفر در این شهر زندگی می‌کنند و حدود 3 میلیون نفر هم از شهر‌های اطراف برای کسب و کار به آن می‌آیند. شهر تهران را فروختند و نمی‌دانم درآمد حاصل از آن هم برای چه کارهایی خرج شد که شهر هنوز این همه مشکلات ریز و درشت دارد. واقعیت این است که با این همه مشکلات، تهران دیگر جای زندگی نیست. 
 
  قدیم‌ها و دوران شما مردم بیشتر اهل ورزش بودند یا امروز که این همه باشگاه ورزشی و زمین فوتبال و این قبیل امکانات را داریم؟ 
دوران ما مردم بیشتر اهل بازی و ورزش بودند. اصلاً کوچه‌پس‌کوچه‌های محله وزشگاه بود باشگاه و زمین فوتبال و این چیزها خیلی کم بود. اما کوچه و خیابان‌ها برای خودشان یک ورزشگاه بزرگ بودند. اصلا کوچه پسکوچه‌های محله ورزشگاه مابود. گل کوچیک، دریبل تو گل، هفت سنگ، گرگم به هوا، زو، وسطی، شیطونک، تیله بازی، والیبال و 10ها بازی دیگر بود که بزرگ و کوچک انجام می‌دادند.
 نمی‌دانید پنجشنبه و‌ها جمعه‌ها در زمین‌های خاکی و اطراف محله‌ها چه خبر بود! مردم دور هم جمع می‌شدند و به بازی و تفریح مشغول می‌شدند. امروز دیگر از این خبرها نیست و مردم از صبح تا شب دنبال پول می‌دوند و ورزش کردن هم دیگر برای چشم و هم چشمی شده و لاکچری بازی شده است. 
زمین‌های خاکی بزرگ را به زمین‌های کوچک چمن مصنوعی تبدیل کرده‌اند که ساعت‌های خوب و زمین‌های خوبش برای پولدار‌ها است و بقیه مردم باید 150 یا 200 هزار تومان بدهند و تازه سر ظهر و در اوج گرما یا سرما زمین را اجاره کنند. ورزش تهران هم نسب به گذشته افت کرده است. شما ببینید آن وقت‌ها تهران چند باشگاه داشت، چه فوتبالیست‌ها و ورزشکار‌هایی داشت و امروز وضعیت‌اش چگونه است. 

   شما حدود 30 سال است که در غرب تهران زندگی می‌کنید. چرا این محله را برای سکونت انتخاب کردید؟ 
من در اصل بچه جنوب تهران و محله «قلعه مرغی» و «خزانه» هستم. 30 سال پیش که ازدواج کردم به محله «آریاشهر» آمدم و تا امروز در همین محله هستم. آن زمان فوتبال بازی می‌کردیم و غرب تهران دسترسی بهتری به فرودگاه و زمین‌های فوتبال به‌ویژه ورزشگاه «آزادی» داشت. اکنون هم دسترسی محله‌های غربی با این همه بزرگراه آسان‌تر از جاهای دیگر است و کمتر پشت ترافیک‌های این شهر شلوغ می‌مانیم. از سوی دیگر، دوستان و اقوام هم در این محدوده سکونت دارند و اینجا بیشتر با هم در ارتباط و رفت‌وآمد هستیم. 
برای همین، غرب تهران را به جاهای دیگر ترجیح می‌دهم. از طرف دیگر غرب تهران حال و هوای خودش را دارد و سال‌ها است به آن عادت کرده‌ایم. بالاخره نه آنهایی که در شرق تهران زندگی می‌کنند می‌توانند در غرب زندگی کنند و نه ما که با غرب تهران خو گرفته‌ایم می‌توانیم در محله‌های شرقی دوام بیاوریم. پول رفتن به محله‌های شمال شهر را هم که نداریم. 

پیاده‌روها نازیبا و خیابان‌ها پر از خودروست 
 زرینچه مهم‌ترین نقطعه ضعف غرب تهران و مشکلات آن را در درجه اول ترافیک و شلوغی می‌داند و می‌گوید: «مشکل اولش ترافیک و شلوغی است که تقریباً در همه جای تهران وجود دارد. وقتی برای انجام‌کاری بیرون می‌روم، متأسفانه می‌بینم که در پیاده‌رو و خیابان‌ها چقدر چاله چوله و هم‌چنین پستی و بلندی وجود دارد. خط‌کشی‌های عابرپیاده و حاشیه خیابان از بین رفته و در مجموع شکل و ظاهر مناسبی ندارند. امکاناتی مانند مترو و بی.آر.تی هم داریم. اما دسترسی ما به آنها دور است و برای رسیدن به نخستین ایستگاه باید حدود 15 دقیقه پیاده‌روی کنیم. جدا از موضوع خستگی، پیاده‌رو و خیابان هم اصلاً زیبایی و جذابیتی ندارد که آدم از آن لذت ببرد. فقط شلوغی و سر و صدا و ازدحام و ترافیک است. برای همین، برخلاف میل باطنی‌ام و با این ترافیک بدی که وجود دارد، اغلب برای بیرون رفتن از وسیله شخصی استفاده می‌کنم. به گمانم باید توجه بیشتری به پیاده‌راه‌ها شود تا مردم بیشتر به پیاده‌روی ترغیب و تشویق شوند.»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید